سلام به همگی...
((پس کجا رفتی؟))
دست و پا بسته کجا بردی مرا ای دوره گرد
من غریب افتاده ام اینجا بدون هم نبرد
باد کولی بقچه اش را روی دوش من گذاشت
این چنین آوارگی را قسمت این بنده کرد
آسمان بر من نمی تابد،زمین یخ بسته است
اندکی هیزم،کمی اتش هوا سرد است ،سرد
وای اگر تقدیر من روزی دهانش وا شود
حرفی از چیزی نمی گوید بجز نفرین و درد
من کجا هستم،کجای زندگی افتاده ام
پس کجا رفتی بیا ای سرنوشت دوره گرد
مریم افضلی
من غریب افتاده ام اینجا بدون هم نبرد
باد کولی بقچه اش را روی دوش من گذاشت
این چنین آوارگی را قسمت این بنده کرد
آسمان بر من نمی تابد،زمین یخ بسته است
اندکی هیزم،کمی اتش هوا سرد است ،سرد
وای اگر تقدیر من روزی دهانش وا شود
حرفی از چیزی نمی گوید بجز نفرین و درد
من کجا هستم،کجای زندگی افتاده ام
پس کجا رفتی بیا ای سرنوشت دوره گرد
مریم افضلی
((مثل کابوس))
دو شبی هست که در خواب تو را میبینم
مثل خرگوش ایسر هوس شاهینم
آسمان تنگ گرفته است گلویم را،باز
این چنین بغض فرو میدهم و غمگینم
یک نفر نیست که از غم برهاند دل را
بکشد دست نوازش،بدهد تسکینم
فکر تو در همه جا سخت مرا می خواند
مثل کابوس نشسته است سر بالینم
دوشبی هست که در خواب تو را میبینم
دست بردار نکن تلخ شب شیرینم
مریم افضلی
دو شبی هست که در خواب تو را میبینم
مثل خرگوش ایسر هوس شاهینم
آسمان تنگ گرفته است گلویم را،باز
این چنین بغض فرو میدهم و غمگینم
یک نفر نیست که از غم برهاند دل را
بکشد دست نوازش،بدهد تسکینم
فکر تو در همه جا سخت مرا می خواند
مثل کابوس نشسته است سر بالینم
دوشبی هست که در خواب تو را میبینم
دست بردار نکن تلخ شب شیرینم
مریم افضلی
((هی ! نخندید))
خانه ای دارم که بامش از همه بالاتر است
روشنای خانه ام از ماه هم زیبا تر است
شب که می اید خدا حتما به من سر میزند
آخر او مثل خودم از هر کسی تنها تر است
میوه و شربت برایش میبرم با دست گل
هی ! نخندید آخر او از مادرم پیدا تر است
مینشینم رو به رویش عقده را وا میکنم
تازه فهمیدم که طور اینجاو دل موسی تر است
خانه ای دارم قدم های شما بر چشم من
هر شب آنجا از ضیافت هایتان غوغا تر است
مریم افضلی
.
.
.
نظر نظر نظر یادتون نره....
روشنای خانه ام از ماه هم زیبا تر است
شب که می اید خدا حتما به من سر میزند
آخر او مثل خودم از هر کسی تنها تر است
میوه و شربت برایش میبرم با دست گل
هی ! نخندید آخر او از مادرم پیدا تر است
مینشینم رو به رویش عقده را وا میکنم
تازه فهمیدم که طور اینجاو دل موسی تر است
خانه ای دارم قدم های شما بر چشم من
هر شب آنجا از ضیافت هایتان غوغا تر است
مریم افضلی
.
.
.
نظر نظر نظر یادتون نره....